شايلين جون، عشق مامان و باباشايلين جون، عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه سن داره

مزرعه عشق

تعطیلات با طعم بابایی

سلام به قلبم... سلام به عمرم... سلام به نفسم چهارشنبه 13 خرداد سه نفری رفتیم چالیدره، آخ که چه روزه خوبی بود و چقدر بهمون خوش گذشت. اولش از گرمای هوا می ترسیدیم ولی هم تو لنج هوا خوب بود، هم تختی که واسه ناهار گرفته بودیم کولر داشت و خیلی عالی بود. شما دخملی هم که کلی راه رفته بودی و ورجه وورجه کرده بودی! تو مسیر برگشت به خونه خوابت برد و وقتی رسیدیم خونه و تو تختت گذاشتیمت با کمال تعجب بیدار نشدی!!!! شب بعدم دخملی رو بردیم هتل سحاب که هم گردش واسه ما باشه و هم وسیله بازی، واسه دخملی ( که عاشق بازی کردن تو پارک) داشته باشه، ولی متاسفانه قسمت اسباب بازیهاش دیگه قدیمی شده بود و ایمن نبود، ماهم دخمل گلمون و راضی کردیم به راه رفتن ...
19 خرداد 1394

دخترم

دخترم آرام آرام قد میکشد و من در سایه ی امن صداقت ناب کودکانه اش بزرگ  میشوم .  او می رقصد و من آرام آرام نوای کودکانه اش را زمزمه میکنم .  او میخندد و من از شوق حضورش اشک می ریزم .  او در آغوشم آرام میگیرد و من تا صبح از آرامشش آرام میشوم .  او بازی میکند و من شادمانه آنقدر مینگرمش تا چشمانم جز او هیچ نبیند .  او حرف میزند به زبانی که کسی جز من نمیفهمدش .  طبیعت را حس میکند. . . خدا را می بوید و من . . . کودکانه در سایه ی بزرگیش  پنهان میشوم  تا از گرمای دست نوازش غیب بی بهره نمانم .  این روزهای من پر است از دخترم این روزهای من ...
5 خرداد 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مزرعه عشق می باشد